از آنجا که معاون آی تی یه شرکت نرم افزاری هستم، همیشه باید دغدغه اهداف استراتژیک سازمان را داشته باشم و به دنبال برنامه ریزی و پیگیری اهداف مرتبط با چشم انداز و ماموریت سازمان باشم. تجربه من نشان داده است که معمولا شاخص هایی که در برنامه ریزی های استراتژیک سازمان ها تعریف می شوند به نتایج مناسبی نمی رسند. من سه دلیل بسیار مهم برای این عدم موفقیت متصورم
اول این که تعداد این شاخص ها آنقدر زیاد هستند که معمولا نمی توان تمرکز کرد و در نتیجه به دلیل صرف انرژی برروی تعداد بالایی شاخص نمی توان به نتیجه مناسبی دست یافت
دوم اینکه معمولا هر شاخص یک واحد مسئول دارد و سایر واحدها خیلی خود را مسئول نمی دانند و بر روی شاخص های خود تمرکز می کنند در نتیجه هم افزایی رخ نمی دهد و نتایج آنقدرها که باید خوب نیست
سوم اینکه این شاخص ها حداقل سالانه تعریف می شوند بنابراین نمی توان نسبت به اشتباهات و اشکالات در برنامه ریزی، سریع عکس العمل نشان داد و چابک بود
این اشکالات من رو به سمت روش OKR سوق داد.
برای پیشبرد این موضوع در سازمانم، چندین مقاله در اینترنت در این زمینه را گردآوری کرده و با زبانی ساده در مجله داخلی سازمانم منتشر کردم.به نظرم مقاله جالبی شد. تصمیم گرفتم با دوستانم در لینکدین نیز به اشتراک بگذارم.امیدوارم براتون جالب و کاربردی باشه.اگه نظر مثبت یا منفی در این زمینه داشتید خوشحال می شم نظر بدید ببینم که آیا مسیرم برای شرکت مناسب بوده یا خیر؟
لینک دانلود
http://shorturl.at/n2479
خلاصه ای درباره مفهوم OKR (اهداف و نتایج کلیدی)
24
آذر