اولین بار که این عنوان کتاب به چشمم خورد با خودم گفتم مگه میشه! مگه داریم! خیلی برام عجیب بود. چیزی که از مدیران در ذهن داشتم فشار آوردن به تیم و تنبیه کردن و گاهی هم پاداش مالی دادن برای ترویج کار درست بود.(راستش اصلا هیچی زور نگفتن کار خیلی سختیه 🙂 )
با توجه به علاقه خاص من به مفهوم رهبری در مدیریت، مدیریت مشارکتی و کاربرد هوش هیجانی در مدیریت، این کتاب به سرعت نظر من رو به خودش جلب کرد.
ویلیام گلسر (نویسنده کتاب) خالق تئوری جدیدی در روانشناسی است که به آن تئوری انتخاب میگوید. تئوری انتخاب در یک تعریف ساده، در مورد انتخابها و چگونگی و چرائی انجام آنهاست. تئوری انتخاب تبیین میکند که ما چگونه رفتارمان را انتخاب میکنیم. بر اساس این تئوری تمامی رفتارهای ما عمدی بوده و از درون ما برانگیخته میشوند.
گلسر این تئوری را در چهار حوزه مدیریت، عشق، تربیت فرزند و آموزش به کار گرفت. کاربرد این تئوری در مدیریت، حاصل دیدار او با ادوارد دمینگ (پدر مدیریت کیفی) است. ترکیب ایده های دمینگ و گلسر خروجی بسیار جالبی داده است.
برای آشنایی با مفاهیم مطرح شده در کتاب من یک چکیده یک صفحه ای به ابتدای خلاصه افزودم که می تواند برای آشنایی کوتاه بسیار مفید باشد. 7 صفحه بعدی خلاصه بیشتر برگرفته از خلاصه های خود نویسنده در انتهای هر فصل است.